سختفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیچیده، دشخوار، دشوار، شاق، صعب، عسیر، غامض، مشکل، معضل، معقد، مغلق ≠ آسان ۲. جامد، درشت، سفت، صلب ۳. اکید، بسیار، زیاد، شدید، هرفت ۴. توانفرسا، طاقتسوز، نام
سخت شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دشوارشدن، مشکل شدن، پیچیده شدن ۲. سفت شدن، جامد شدن ۳. خطرناک شدن، وخیم شدن
سخت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دشوار کردن، پیچیده کردن، مشکل کردن، صعب کردن ≠ آسان کردن، سهل کردن ۲. محکم کردن، استوار کردن ۳. سفت کردن، محکم بستن ≠ سست کردن، سست بستن
استوارفرهنگ مترادف و متضادامین، برقرار، پابرجا، پایدار، ثابتقدم، ثابت، خللناپذیر، دایم، درستکار، درست، راسخ، رزین، سخت، سفت، قائم، قایم، قرص، قویم، متقن، متین، محکم، مدام، مستحکم، مستقر،
خارافرهنگ مترادف و متضاد۱. خار، خاره، سنگ آذرین، سنگ سخت، گرانیت ۲. بافته ابریشمین، پارچهخوابدار، پارچه موجدار، عتابی، موئر
مقاومفرهنگ مترادف و متضاد۱. استوار، بادوام، سخت، پایدار، ثابت ۲. پادار ۳. متمکن ۴. سرسخت ≠ سست، غیرمقاوم
محکمفرهنگ مترادف و متضاد۱. استوار، بادوام، پابرجا، پایدار، ثابت، سدید، قایم، قرص، مستحکم، مقاوم، مستقر، مضبوط ۲. سخت، سفت، شدید، فشرده، صلب ۳. جزم، راسخ ۴. قانعکننده، متقن، متین، مستدل
قایمفرهنگ مترادف و متضاد۱. استوار، ایستاده، برپا، برخاسته، ثابت، سرپا، قائم ۲. سخت، سفت، قرص، محکم، مستحکم ۳. بلند، رسا ۴. پنهان، مختفی، مخفی، نهان ۵. عمود ۶. پاینده، باقی