ستیهیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ستیز کردن، ستیزیدن، لجاج کردن، ستهیدن، جدال کردن ۲. نافرمانی کردن، گردنکشی کردن ≠ مطیع بودن
سایهفرهنگ مترادف و متضاد۱. شبح، ظل، نسار، نش ۲. پناه، حمایت ۳. توجه، عنایت ۴. اثر، تاثیر، نتیجه ۵. نفوذ ۶. حشمت، بزرگی، جلال ۷. غیرواقعی، صوری ۸. وهمی، موهوم ۹. نقاطتیرهتر (در نقاشی)
سایه افکندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سایه کردن، سایه گستردن، سایه انداختن ۲. مستولیشدن، چیره شدن، حکمفرما شدن ۳. التفات کردن، توجه کردن، عنایت کردن
خیرگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. خیرهسری، ستیهندگی، سرکشی، لجاجت ۲. حیرت، سرگردانی، سرگشتگی ۳. بیهودگی، هرزگی ۴. تاریکی، ظلمت
ستیزهجوییفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیکارجویی، ستیهندگی، جنگجویی، جنگطلبی ≠ آشتیطلبی ۲. خصومت، عناد ≠ دوستی، وداد ۳. لجاجت ۴. عصیان، نافرمانی ≠ اطاعت، فرمانبرداری