معنی ستایش کردن

جست‌وجوی دقیق

۱. تحسین کردن، ستودن ≠ نکوهیدن، نکوهش کردن ۲. ثنا گفتن، مدح کردن، تمجید کردن ≠ نکوهیدن، نکوهش کردن، قدح گفتن، هجو کردن

صلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن، توافق کردن، به موافقترسیدن، مصالحه کردن، سازگارشدن، اصلاح کردن ≠ ناسازگاری کردن، مخالفت کردن

آفرین، تحسین، تعریف، تقدیر، تمجید، ثنا، حمد، مدح، مدیح، مدیحه، مرحبا، منقبت ≠ قدح، نکوهش

اصطکاک، خراش، مالش، مس

۱. سرودن، سرایندگی ۲. نغمه، سرود

آشتی، اصلاح، توافق، سازگاری، سلوک، صلح، موالفت، مدارا، مصالحه، موافقت، همدستی ≠ ناسازگاری، بدسلوکی

ستایش کردن، آفرین خواندن، مدیحهسرایی کردن، تحسین کردن ≠ قدح کردن

۱. ستایش کردن، ستودن ۲. آفرین گفتن، تعریف کردن، تمجید کردن، ثنا گفتن ۳. نیک شمردن، نیکو دانستن

سرزنش کردن، ملامت کردن، نکوهش کردن ≠ ستایش کردن، تحسین کردن

ملامت کردن، سرزنش کردن، کنایه زدن، زخم زبان زدن، نیشوکنایه زدن، شماتت کردن ≠ تحسین کردن، ستایش کردن

سرزنش کردن، عیب کردن، شماتت کردن، بد گفتن، ملامت کردن ≠ ستایش کردن، ستودن