معنی سباقة | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. پرونده، پیشینه ۲. تاریخ، تاریخچه ۳. زمینه ۴. دیرینگی، قدم، قدمت ۵. عنایت الهی ۶. تقدیر ۷. آشنایی

۱. باسابقه بودن، بدسابقه بودن، پیشینه داشتن، پیشینهدار بودن، مجرم بودن ۲. آشنایی داشتن، مسبوق بودن

۱. سنتشدن، رسم شدن، عادت شدن ۲. پیشینه شدن، به جا ماندن، اثر به جا گذاشتن

۱. باسابقه ۲. بدسابقه، پیشینهدار، مجرم، پروندهدار ≠ خوشسابقه

۱. اساس ۲. پایه، تنه، درخت ۳. عقبه سپاه، عقبه لشکر ≠ ۴. جلودار، طلایه

سابقهها، گذشتهها، سرگذشتها، تاریخچهها

بدسابقه، سابقهدار ≠ خوشسابقه

اساس، سابقه، شالوده، طرح، عرصه، متن، نقشه، نمودار

۱. تیر، ساقه درخت، کنده ۲. ترکه، چماق، خیزران ۳. شاخه بریده درخت ۴. هیزم، هیمه

پیشینگی، دیرینگی، سابقه، قدم، کهنگی