34 مدخل
سالیانه، سالاسال، هرسال، همهساله
پیر، جاافتاده، زال، سالخورده، سالدیده، کلانسال، کهنسال، مسن، معمر ≠ جوان
تالار، سالون
تقویم، سالنما، گاهشمار، نشریه (سالیانه)
تقویم، گاهشمار
سالخوردگی، سالمندی، شیخوخیت، کبر، کهنسالی، هرم ≠ شباب
۱. سالن بزرگ، ساختمانمسقف فلزی ۲. سوراخ ۳. سوراخ پس و پیش، دبروفرج
پیری، سالمندی، فرتوتی، کهنسالی ≠ شباب