سالوس ورزیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ریاورزیدن، ریاکاری کردن، دورویی کردن، ظاهرنمایی کردن ۲. مکر ورزیدن، خدعه کردن، سالوس کردن
سالوسفرهنگ مترادف و متضاد۱. تزویر، تلون، حیله، خدعه، دورویی، ریا، ریاکاری، ریب، زرق، ظاهرنمایی، فریب، منافقت، نفاق ۲. چاپلوس، چربزبان، متملق ۳. تملق، چربزبانی، فریبکاری ۴. شیاد، ظاهرنما
تزویرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تغابن، تقلب، حیلت، حیله، خدعه، دستان، دوال، دورویی، ریا، ریاکاری، زرق، سالوس، شید، شیلهپیله، ظاهرسازی، ظاهرنمایی، غدر، فریب، فریبکاری، فسوس، کید، مکر، منافقت
دوروییفرهنگ مترادف و متضادتزویر، ریا، سالوس، ظاهرنمایی، مزوری، منافقت، ناسازگاری، نفاق ≠ صداقت، یکرنگی