ساکنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهل، باشنده، سکنه، ماندگار، متوطن، مستقر، مقیم ۲. آرام، آرمیده، بیجنبش، بیحرکت، راکد ۳. غیرمتحرک ۴. ثابت ۵. مجزوم
ساکن شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سکناگزیدن، جا گرفتن، مسکن گزیدن، اقامت کردن، متوطن شدن، مقیم شدن، مستقر شدن، استقراریافتن، ماندگار شدن ۲. ایستادن، متوقف شدن، بیحرکت ماندن ۳. آرام شدن، تسکین
چاقفرهنگ مترادف و متضاد۱. پروار، تنومند، خپل، خپله، سمین، فربه، گوشتالو، مسمن ≠ لاغر، مردنی ۲. تندرست، سالم، سرحال، قبراق ≠ بیمار، مریض، مریضاحوال ۳. پرحجم، درشت، ضخیم ۴. باارزش، بزرگ
خامدفرهنگ مترادف و متضاد۱. خمود ≠ پرتحرک، انرژیک ۲. آرمیده، خاموش، خموش، بیحرف، صامت ساکت ۳. ایستا، بیجنبش، بیحرکت، بیتحرک، ساکن ≠ پویا، پرتحرک
مخبطفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشفته، پریشان، درهم ۲. تباه، فاسد ۳. پریشانعقل، دیوانه، مجنون، پریشانحواس، مخبول ≠ عاقل، سالم
آبادفرهنگ مترادف و متضاد۱. برپا، دایر، معمور ۲. پررونق ۳. پیشرفته، توسعهیافته، مترقی ۴. تندرست، سالم ۵. بسامان، منظم ۶. غنی، مرفه ≠ خراب، متروک، ویران ۷. بیرونق ۸. عقبمانده
آرامفرهنگ مترادف و متضاد۱. خاموش، خلوت، دنج، ساکت ۲. آرامش، استراحت، صبر، قرار ۳. ثبات، سکون ۴. بردبار، رزین، صبور، معتدل، ملایم، موقر ۵. بیجنبش، بیحرکت، ساکن ۶. آسوده، راحت، فارغبال ۷