سابقهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرونده، پیشینه ۲. تاریخ، تاریخچه ۳. زمینه ۴. دیرینگی، قدم، قدمت ۵. عنایت الهی ۶. تقدیر ۷. آشنایی
سابقه داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. باسابقه بودن، بدسابقه بودن، پیشینه داشتن، پیشینهدار بودن، مجرم بودن ۲. آشنایی داشتن، مسبوق بودن
سابقه شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سنتشدن، رسم شدن، عادت شدن ۲. پیشینه شدن، به جا ماندن، اثر به جا گذاشتن
سادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسان، سهل، میسر ≠ مشکل، مغلق، پیچیده، شاق ۲. بیآلایش، بینقش ۳. امرد، نرمبروت، نوخط ۴. خوشباور، خوشخیال، زودباور، سادهلوح ≠ رند، تودار ۵. ابله، بله، مغفل، ناد
چوبفرهنگ مترادف و متضاد۱. تیر، ساقه درخت، کنده ۲. ترکه، چماق، خیزران ۳. شاخه بریده درخت ۴. هیزم، هیمه
برزفرهنگ مترادف و متضاد۱. بالا، قد، قامت ۲. تنه، ساقه ۳. ارتفاع، بلندی، پشته ۴. بزرگی، جلال، شکوه، عظمت ۵. زیبایی
پایهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اساس، بنیان، بن، پی، ته، شالوده، قاعده ۲. اصل، ریشه، مبنا ۳. پا، پایین، دامن، دامنه، زیر ۴. ساق، ساقه ۵. پایگاه، جایگاه، درجه، مقام، منصب ۶. اشل، رتبه، رتبها