سازمانفرهنگ مترادف و متضاد۱. اداره، بنگاه، بنیاد، تشکیلات، دستگاه، موسسه ۲. نظم و ترتیب، سروسامان ۳. مجموعه کارمندان، پرسنل ۴. نامه
سازمان دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مرتب کردن، نظم دادن، سامان دادن ≠ درهمریختن، نابسامان کردن ۲. تشکیلات، برنامهریزی
بنگاهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آژانس، سازمان، موسسه ۲. جا، ماوا، مرکز، مقام ۳. منزل، خانه، کاشانه ۴. دکان
ترتیب دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سامانبخشیدن، سامان دادن، منظم کردن، نظم دادن ۲. برپا کردن، درست کردن، سازمان دادن ۳. آراستن