زارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پریشانحال، ضعیف، ناتوان، نحیف، نزار ۲. صرع، غش ۳. تضرع، زاری، فغان، ناله ۴. بیچاره، خوار، زبون
زاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. افغان، الحاح، بیتابی، تضرع، ضجه، ضرع، فغان، گریه، لابه، ناله، ندبه ۲. بیچارگی، خواری
حجفرهنگ مترادف و متضاد۱. زیارت، زیارتکعبه ۲. آهنگ، حرکت، قصد ۳. آهنگ کردن، قصد کردن ۴. به زیارت رفتن ۵. با دلیل غلبه کردن
حرمفرهنگ مترادف و متضاد۱. مرقد، ضریح، آرامگاه، بقعه، زیارتگاه، زیارت، مزار ۲. حرمخانه، حرمسرا، شبستان، مشکو ۳. معبد، عبادتگاه، مکان مقدس، کعبه ۴. پناهگاه، مامن، ملجفرزند، اهل و عیال ۵
دیدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازدید، برخورد، زیارت، لقا، ملاقات ۲. وصال ۳. رویارویی ۴. دید، نظر، نگاه، نگرش ۵. چهره، رخسار، صورت