معنی زهر مار | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

زهرآگین، زهرآلود، سمآلود، سمی، مسموم

۱. حمه، رز، سم، شرنگ، شوکران، هلاهل ۲. شکوفه، گل، ورد

زهرآگین، زهرآلود، سمدار، سمی، مسموم

۱. پریشانحال، ضعیف، ناتوان، نحیف، نزار ۲. صرع، غش ۳. تضرع، زاری، فغان، ناله ۴. بیچاره، خوار، زبون

بالا، فوق، کسره ≠ پایین، زیر

۱. اسرارآمیز، رازآلود، رازناک، رمزآلود، رمزی ۲. ابهامآمیز، مبهم، معمایی ۳. مشکوک ۴. تودار، موذی ۵. مار زیر کاه

زهرآلود، زهردار، سمآلود، سمی

زهرآگین، زهردار، سمآلود، سمی، مسموم

۱. زهردار، سمی، زهری ≠ بیزهر ۲. سم آلود، زهرناک، زهرآگین

زهرآگین، زهرآلود، زهردار، سمدار، سمی، شرنگآمیز