معنی زمینة ژنتیکی

جست‌وجوی مشابه

اساس، سابقه، شالوده، طرح، عرصه، متن، نقشه، نمودار

۱. جهان، دنیا، دهر، گیتی ۲. دوران، روزگار ۳. دوره، زمان، عصر، عهد ۴. آفت

۱. ارض، اقلیم، بوم، سرزمین، مرزوبوم ۲. حد، مرز ۳. تراب، ثری، خاک، گل ۴. بر، خشکی ۵. ملک

ارضی، بری، خاکی، خشکی ≠ آسمانی، بحری، دریایی، سماوی

روسپی، زناکار، فاسقه، معروفه

۱. زمینه، مایه، مطلب، مضمون، درونمایه، موضوع، مبحث ۲. ملودی اصلی

۱. مورد، زمینه، موضوع ۲. بهخصوص، بهویژه

اصل، بن، بنیان، بنیاد، پایه، پی، زمینه، شالوده، قاعده، کنه، ماخذ، مبنا، محور، مناط، نهاد

۱. تندیس، مجسمه ۲. بدنه ۳. اساس، زمینه، شالوده ۴. ترتیب، نسق، نظم

۱. پرونده، پیشینه ۲. تاریخ، تاریخچه ۳. زمینه ۴. دیرینگی، قدم، قدمت ۵. عنایت الهی ۶. تقدیر ۷. آشنایی