معنی زله | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

بستوه، بیچاره، خسته، درمانده، مستاصل

باتقوا، پارسا، پرهیزگار، عابد، متشرع، متعبد، متقی، معتکف، ناسک ≠ بیتقوا

پارسایانه، پرهیزگارانه، عابدانه، متشرعانه ≠ ناپارسایانه

۱. بیچاره، بینوا، ناتوان، درمانده، وامانده ۲. مجبور ۳. زله، لابد ۴. بدبخت، پریشانحال، شوربخت

۱. ازپاافتاده، کمتوان، فرسوده، کوفته ۲. فگار، مجروح ۳. درمانده، زله، عاجز، کسل، مانده، بیطاقت، وامانده ≠ سرحال، قبراق

پارسایانه، زاهدانه، زاهدوار، عابدانه، متعبدانه، ≠ ناپارسایانه