زحمتفرهنگ مترادف و متضاد۱. عذاب، مزاحمت، مشقت ۲. تعب، تقلا، رنج، سختی، کد ۳. آزار، رنجه، محنت ۴. تصدیع، دردسر
تقلا کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تلاش کردن، زحمت کشیدن، سعی کردن، کوشش کردن، تکودو کردن، دستوپا زدن، کوشیدن، تکاپو کردن ≠ سستی کردن ۲. دست و پا زدن ۳. غلت زدن، غلتیدن
کارگرفرهنگ مترادف و متضاد۱. زحمتکش، عمله، فعله ۲. ثمربخش، موثر، نافذ ۳. کاری ۴. مزدور ۵. پیشهور، هنرمند ≠ کارفرما