زبونفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیچاره، درمانده، عاجز، ناتوان ۲. حقیر، خفیف، خوار، ذلیل ۳. پست، جلب، سقط، فرومایه، ناکس ۴. مغلوب ۵. ضعیف، ضعیفالنفس، نژند
زمانفرهنگ مترادف و متضاد۱. دوران، روزگار، زمانه ۲. دوره، عصر، عهد، فصل، موسم، نوبت، هنگام ۳. فرصت، مجال، وقت ۴. مدت، موعد
تملقفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبصبص، تصلف، چاپلوسی، چربزبانی، ریاکاری، زبانبهمزدی، سالوس، مجیز، مجیزگویی، دملابه، مداهنه، موسموس ۲. چاپلوسی کردن، چرب زبانی کردن، مجیز گفتن، مداهنه کردن، ل