سر زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. روییدن، سبزشدن، سر برآوردن ۲. برآمدن، طلوع کردن، بردمیدن ≠ افول کردن، غروب کردن ۳. دیدن کردن، بازدید کردن ۴. ناگهانی به جایی واردشدن
بردمیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دمیدن ۲. سر زدن، طلوع کردن ≠ غروب کردن ۳. رستن، روییدن، سبز شدن ≠ خشکیدن ۴. برخاستن، بلند شدن ۵. بردمیدن، فوت کردن ۶. جوشیدن، فوران کردن