راندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. رانندگی کردن ۲. بیرون کردن، دور کردن، رانش ۳. تاراندن، طرد کردن ۴. تبعید کردن، نفیبلد کردن
طوقفرهنگ مترادف و متضاد۱. بند، پرگر، چنبر، قلاده، قید، ۲. گردنبند ۳. خط دور گردن پرندگان ۴. حلقه، لبه، رینگ چرخ ۵. ترنج ۶. سیاهی، کبودی (زیر پلک)