رشیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. بالغ، عاقل، کبیر ۲. بلندبالا، بلندقامت، خوشقدوقامت، رشیق ۳. دلیر، شجاع، گرد
رشیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. بالغ، عاقل، کبیر ۲. بلندبالا، بلندقامت، خوشقدوقامت، رشیق ۳. دلیر، شجاع، گرد
بزرگسال، بزرگسالفرهنگ مترادف و متضاد۱. بالغ، رشید ۲. پیر، جاافتاده، سالخورده، سالدیده، سالمند، کلانسال، مسن ≠ خردسال
تابیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن ۲. حرارت یافتن، گرم شدن ۳. گداختن، گرم کردن ۴. تاب آوردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن ۵. به هم پیچاندن، پیچ دادن