غشفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغما، بیهوشی، ریسه، صرع، ضعف، کما، مدهوشی ۲. تزویر، تقلب ۳. پردهپوشی ۴. خیانت
خطر کردنفرهنگ مترادف و متضادریسک کردن، مخاطرهجویی کردن، خطر پذیرفتن، به استقبالخطر رفتن ≠ عافیت طلبیدن، سلامت جستن، سلامتجویی کردن