24 مدخل
۱. اندام، شکل، صورت، قیافه، هیات، هیکل ۲. ریختن
کشتن، کشتار کردن، خونریزی کردن
نقشه کشیدن، برنامهریزی کردن، برنامه نوشتن
اندوه، حزن، غصه، غم، محنت
۱. اشک ریختن، گریستن، گریه کردن ≠ خندیدن ۲. گریه
بذرافشاندن، بذر ریختن، تخم کاشتن، زراعت کردن
پخش کردن، پراکندن، ریختن، نثار کردن
۱. چکانیدن، قطرهقطره ریختن ۲. شلیک کردن، ماشه کشیدن