22 مدخل
۱. اندام، شکل، صورت، قیافه، هیات، هیکل ۲. ریختن
کشتن، کشتار کردن، خونریزی کردن
نقشه کشیدن، برنامهریزی کردن، برنامه نوشتن
۱. اشک ریختن، گریستن، گریه کردن ≠ خندیدن ۲. گریه
بذرافشاندن، بذر ریختن، تخم کاشتن، زراعت کردن
پخش کردن، پراکندن، ریختن، نثار کردن
۱. چکانیدن، قطرهقطره ریختن ۲. شلیک کردن، ماشه کشیدن