رژیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. نظام ۲. ترتیب، روش، سبک، طرز ۳. احتماء، برنامهغذایی، پرهیز ۴. خوشه ≠ ناپرهیزی
مهربانفرهنگ مترادف و متضادباعاطفه، آزرمجو، بامهر، بامحبت، پرعاطفه، حفی، حمیم، خوشخو، دلسوز، رحیم، رقیقالقلب، شفیق، عاطفیمزاج، نرمدل، عطوف، غمخوار، مشفق، مهرور، مهرپرور، مهرورز، نازکدل ≠
پرهیزفرهنگ مترادف و متضاد۱. اتقا، اجتناب، احتراز، تجنب، تحرز، حذر، خویشتنداری، دوری، رژیم، کفنفس، گریز، ورع ۲. احتما، امساک، رژیم
ترتیبفرهنگ مترادف و متضاد۱. انتظام، انضباط، نظم ۲. توالی ۳. سامان، نسق، نظام ۴. آراستگی، تنظیم ۵. دستور، رژیم، قاعده، نهاد ۶. رسم، شیوه، قانون ۷. تامین، تدارک
نظامفرهنگ مترادف و متضاد۱. انتظام، انضباط، دیسیپلین ۲. آراستگی، ترتیب، روش، سامان، نظم ۳. ارتش، سربازی ۴. رژیم