رسیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمدن، واردشدن ۲. اتصال، نیل، وصول ۳. پختن، کاملشدن، نضج ۴. سرآوری کردن، مراقبت کردن، مواظبت کردن ۵. فرصت کردن، مجالیافتن ۶. وقوع
رمیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دورشدن، رمش، رم کردن ۲. فرار کردن، گریختن، گریزانشدن ۳. استیحاش، ترسیدن، وحشت کردن ۴. احتراز کردن، دوریگزیدن
خدمت رسیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهحضور رسیدن، مشرف شدن، شرفیاب شدن، تشرف حاصل کردن ۲. تنبیه کردن، ادب کردن، گوشمالی دادن، مجازات کردن ۳. تلافی کردن، جبران کردن
تکدرفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزردگی، دلآزردگی، دلتنگی، کدورت ۲. تیره شدن، کدرشدن ۳. دلتنگ شدن، دلآزرده شدن، رنجیدن ۴. رنجاندن، اذیت کردن، آزار رساندن
سرگرانفرهنگ مترادف و متضاد۱. رنجیده، سرسنگین، قهر ۲. خودپسند، متکبر ۳. ناخشنود، نارضا، ناراضی ≠ خرسند، خشنود ۴. بیاعتنا ۵. خشمناک، خشمگین، عصبانی