روفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخ، رخسار، سیما، صورت، عارض، وجه ۲. پررویی، گستاخی، وقاحت ۳. رویه، سطح، عرشه ≠ پشت، ظهر
سستی گرفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. کمشدن، ضعیف شدن، رو به نقصان نهادن ۲. کمرونق شدن، کساد شدن، از رونق افتادن
مقابله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. روبهرو شدن، مواجهه کردن ۲. مبارزه کردن، جنگیدن ۳. برابری کردن، همتا بودن ۴. مقایسه کردن، تطبیق دادن ۵. جبران کردن، تلافی کردن
برابر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مواجهشدن، روبهرو شدن، رویارو شدن ۲. مساویشدن، یکسان شدن، مطابق شدن ۳. مطابقت کردن ۴. مساوی شدن، به تساوی دست یافتن، به تساوی رسیدن ۵. همتا شدن، همردیف شدن، ه