رویفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهر، چهره، رخسار، رخساره، رخ، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجه ۲. بر، سطح، علو
رایفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندیشه، رای، فکر، ، نظر ۲. اعتقاد، باور، زعم، عقیده ۳. حکم، فتوا ۴. رایزنی، شور، مشاوره، مشورت ۵. آهنگ، تصمیم، عزم، قصد
رایفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندیشه، رای، فکر، نظر ۲. اعتقاد، باور، زعم، عقیده ۳. تدبیر، شور، مشورت ۴. حدس، قیاس ۵. راه
برتافتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیچیدن، تابدادن ۲. برگردانیدن، رو گردانیدن ۳. سرپیچیدن، اعراض کردن، روی برتافتن ۴. تمکین ن کردن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن ۵. تاب آوردن، تحمل
سر کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آغاز کردن، آغازیدن، شروع کردن، سر دادن ۲. سپری کردن، گذراندن ۳. به سر بردن ۴. ساختن، مدارا کردن، سازش کردن، مماشات کردن ۵. زندگی کردن، روزگار گذراندن ۶. گذرا
سر پیچیدنفرهنگ مترادف و متضادامتناعورزیدن، تخطی کردن، تمرد کردن، رویگردانشدن، سرپیچی کردن، سر برتافتن، سرکشی کردن، عصیان ورزیدن، نافرمانی کردن، تمکینن کردن
سطحفرهنگ مترادف و متضاد۱. روی، رویه ۲. بام ≠ عمق ۳. مساحت ≠ حجم ۴. حد، میزان ۵. جنبه، سیاق ۶. صحن، محوطه ۷. پهنا، گستره، عرصه، پهنه ۸. قشر