روشفرهنگ مترادف و متضادآیین، ادب، اسلوب، باب، راه، رسم، رفتار، روال، روند، رویه، سبک، سنت، سیاق، سیر، سیرت، سیره، شعار، شیوه، طرز، طریق، طریقت، طریقه، طور، عادت، قاعده، قانون، متد، مذ
روفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخ، رخسار، سیما، صورت، عارض، وجه ۲. پررویی، گستاخی، وقاحت ۳. رویه، سطح، عرشه ≠ پشت، ظهر
مخالفت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خصومت ورزیدن، دشمنی کردن، ناسازگاری کردن، عناد ورزیدن، ضدیت کردن ۲. مخالفتخوانی کردن ۳. ناموافق بودن، خلافورزیدن ≠ موافقت کردن، موافق بودن ۴. ممتنع بودن ۵. ر
سیمافرهنگ مترادف و متضاد۱. چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، صورت، عارض، عذار، قیافه ۲. علامت، نشان، هیئت
اسلوبفرهنگ مترادف و متضادراه، روش، رویه، سبک، سیاق، شیوه، طرز، طریق، طریقه، گونه، متد، نحو، نمط، نهج، وضع
روالفرهنگ مترادف و متضادراه، روش، روند، سیاق، سیرت، سیره، شیوه، طریقه، طور، گونه، متد، مشی، منوال، نحو، نمط، نهج، هنجار