معنی روح قدس | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. جان، روان ۲. امر، وحی ۳. فرشته، ملک ۴. صفا ≠ جسد، جسم، کالبد

۱. باده، شراب، صهبا، مل، می ۲. سرور، شادمانی، شعف، نشاط

بهره، تنزیل، ربا، سود، فایده، فرع، مرابحه، نزول، نفع ≠ سرمایه

زوبین، نیزه

۱. چهره، رخ، رخسار، سیما، صورت، عارض، وجه ۲. پررویی، گستاخی، وقاحت ۳. رویه، سطح، عرشه ≠ پشت، ظهر

۱. روح، سایه، سیاهی، ۲. شخص، ذات

۱. روان، روح ۲. حیات ۳. نفس ۴. هوش ۵. عزیز، گرامی ۶. جن ≠ تن، بدن، انس، پری، پریان

۱. تغییر هیئت، تغییرصورت، دگرگونسازی ۲. انتقال روح انسان بهبدن حیوان

۱. دم، نفس ۲. بنده، عبد ۳. روان، روح ۴. انسان

۱. پیکر، تنه، تن، جثه، کالبد ۲. بدنه، جسم ۳. جسد، لاش، لاشه ≠ روح، روان