روفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخ، رخسار، سیما، صورت، عارض، وجه ۲. پررویی، گستاخی، وقاحت ۳. رویه، سطح، عرشه ≠ پشت، ظهر
شکلفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخسار، روی، صورت ۲. ساخت، فرم، قالب، هیئت، هیکل ۳. طرز، گونه، وجه، وضع ۴. تصویر، نقش ۵. شبه، مانند، مثل
سازفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارغنون، تار، سهتار، چنگ، رود، عود ۲. تجمل، برگ، دستگاه ۳. ساخت، سامان ۴. تحمل، سازگاری، سازش ۵. خدعه، فریب، مکر، نیرنگ ۶. تدارک، تهیه ۷. جامه، رخت، لباس ۸. ب
جانفرهنگ مترادف و متضاد۱. روان، روح ۲. حیات ۳. نفس ۴. هوش ۵. عزیز، گرامی ۶. جن ≠ تن، بدن، انس، پری، پریان