روبروفرهنگ مترادف و متضادبرابر، پیشرو، جلو، حضوراً، رویارو، قبال، متقابل، محاذی، مقابل، مواجه، نزد ≠ عقب
تعزیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. روضه، روضهخوانی، سوگواری، عزاداری، ماتمداری، مرثیه، نوحهسرایی ۲. سوگواری کردن، عزاداری کردن، نوحهسرایی کردن ۳. شبیهخوانی، نمایش مذهبی