مقابله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. روبهرو شدن، مواجهه کردن ۲. مبارزه کردن، جنگیدن ۳. برابری کردن، همتا بودن ۴. مقایسه کردن، تطبیق دادن ۵. جبران کردن، تلافی کردن
برابرفرهنگ مترادف و متضاد۱. جلو، روبهرو، رویارو، مقابل، مواجه نزد، ۲. کفو، متساوی، مساوی، مستوی، همپایه، معادل، همارز، همتا، همسان، همسر، همسنگ، یکسان ۳. علیالسویه ۴. موافق ۵. طبق ≠ ناب
برابر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مواجهشدن، روبهرو شدن، رویارو شدن ۲. مساویشدن، یکسان شدن، مطابق شدن ۳. مطابقت کردن ۴. مساوی شدن، به تساوی دست یافتن، به تساوی رسیدن ۵. همتا شدن، همردیف شدن، ه