آمادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آراسته، بسیجیده، پرداخته، تامین، تهیه، حاضر، روبراه، ساخته، فراهم، مجهز، مرتب، مهیا ۲. چالاک، سازمند، مستعد ≠ نامهیا
مرتبفرهنگ مترادف و متضاد۱. آراسته، آماده، بسامان، جور، روبراه، مزین ۲. بانسق، بانظم، بسامان، منتظم، منضبط، منظم ۳. مدون ≠ بیانضباط، غیرمدون، نابسامان، نامرتب
حیلهگرفرهنگ مترادف و متضادحیلتباز، حیلتساز، حیلهباز، دغلکار، دوالباز، روباهصفت، فریبکار، گربز، ماکر، محتال، محیل، مردرند، مکار، نیرنگباز
کوکفرهنگ مترادف و متضاد۱. منظم، میزان ۲. بخیه ۳. انتیم، سازگار ۴. روبهراه، روشن ۵. تحریک، خشمگین، عصبی، غضبناک ۶. گنبد ۷. کوکنار ۸. کاهو ۹. آبی، کبود
خراب کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تخریب کردن، ویران ساختن ≠ آباد کردن، ساختن، تعمیر کردن، مرمت کردن ۲. از حیز انتقاع انداختن، ازکارانداختن، اسقاط کردن ≠ بهکار انداختن، روبهراه کردن ۳. تباه سا