روانفرهنگ مترادف و متضاد۱. رقیق، سیال، مایع ۲. جاری، ساری، متداول ۳. جان، روح، نفس ۴. سلیس، شیوا ۵. راهی، روانه، عازم ۶. لینت، نرمی ≠ جامد
رضوانفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارم، بهشت، جنان، جنت، جنت، خلد، فردوس، مینو ۲. خشنودی، رضامندی ۳. پذیرش، قبول
تابیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن ۲. حرارت یافتن، گرم شدن ۳. گداختن، گرم کردن ۴. تاب آوردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن ۵. به هم پیچاندن، پیچ دادن
جاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. روان، ساری، سیال ۲. جریان ۳. عادله، فعلی ۴. رایج، شایع، عادی، متداول، معمول ۵. جاریه
جانفرهنگ مترادف و متضاد۱. روان، روح ۲. حیات ۳. نفس ۴. هوش ۵. عزیز، گرامی ۶. جن ≠ تن، بدن، انس، پری، پریان