24 مدخل
رسمی، عرفاً، علناً، قانوناً ≠ اسماً
افسانه، حکایت، داستان، قصه، نوول
بند، تار، حبل، رسن، رشته، طناب، مقود، نخ
رسماً، شرعاً، عرفاً
۱. رمان، نار ۲. اناربن، نارون
رسن، ریسمان، کمند، لگام، مهار
ادب، داستان، رمان، شعر، فرهنگ
دسته، رج، ریسمان، صف، قطار