راستفرهنگ مترادف و متضاد۱. حق، درست، صائب، صحیح، صدق، صواب ۲. سهی، شق ۳. مستقیم ۴. مستوی ۵. یمین ۶. امین، صدیق ≠ غلط، نادرست ۷. ناراست ۸. کج ۹. ناصاف ۱۰. یسار ۱۱. نادرست ≠ ناراست
رختفرهنگ مترادف و متضاد۱. پوشاک، جامه، لباس ۲. اثاثالبیت، اثاثه، اسباب، اشیا، باروبنه، دارایی ۳. کالا، متاع
سابقه شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سنتشدن، رسم شدن، عادت شدن ۲. پیشینه شدن، به جا ماندن، اثر به جا گذاشتن
متولد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به دنیاآمدن، زاده شدن، ولادت یافتن ≠ مردن، ازدنیا رفتن، از دنیا رخت بربستن ۲. هستییافتن، به وجود آمدن، ایجاد شدن
مقیم شدنفرهنگ مترادف و متضاداقامتگزیدن، ماندگار شدن، متوطن شدن، ساکن شدن، رحل اقامت افکندن، سکونت گزیدن، سکناگزیدن، رخت افکندن ≠ مهاجرت کردن
منحرف شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فاسد شدن، خراب شدن، منحط شدن، آنکارهشدن ۲. بیراهه رفتن، گمراه شدن ۳. انحرافداشتن ۴. دور شدن (از راه راست)
بردمیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دمیدن ۲. سر زدن، طلوع کردن ≠ غروب کردن ۳. رستن، روییدن، سبز شدن ≠ خشکیدن ۴. برخاستن، بلند شدن ۵. بردمیدن، فوت کردن ۶. جوشیدن، فوران کردن