رامفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمخته، اهل، تابع، دستآموز، فرمانبردار، مانوس، مطیع، منقاد ۲. نرمشانه ۳. آرام ≠ وحشی، سرکش
تداولفرهنگ مترادف و متضاد۱. جریان، رسم، رواج، رونق، شیوع، عادت، عرف ۲. کاربرد، استعمال ۳. رایج شدن، رواج یافتن، شایع شدن