ردفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثر، پی، رگه، علامت، نشان، نقش ۲. اعراض، اقاله، امتناع، انکار، بطلان، تقبیح، تکذیب، طرد، فسخ، نفی، نقض، نکول ۳. استرداد، واپس ۴. رفوزه، مردود ۵. وازده
تن در دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. راضیشدن، رضایت دادن ۲. تسلیم شدن ۳. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
متقاعد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازنشست شدن، بازنشسته شدن ≠ شاغلبودن ۲. از کار کنارهگیری کردن ۳. راضی شدن، قانع شدن، مجاب شدن ۴. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
بطلانفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابطال، رد، نفی، نقض ≠ اثبات، تایید ۲. پوچی، هیچ ۳. باطل شدن، ضایع شدن، فاسد شدن ۴. از کار افتادن
تطوعفرهنگ مترادف و متضاد۱. انقیاد، فرمانبرداری ≠ عصیانورزی ۲. فرمانبرداری کردن، فرمانبردن، منقاد شدن ۳. ادای نافله، ادای مستحبات، عمل مستحب کردن ۴. پذیرفتن، قبول کردن ≠ نپذیرفتن، رد کر