رخفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخسار، رخساره، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، قیافه، وجه ۲. برج، قلعه ۳. پهلوان، جنگجو، گرد ۴. سیمرغ، عنقا
اجازهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجازت، اذن، تجویز، دستور، رخصت ۲. پروانه، تصدیق، جواز، مجوز، منشور ۳. فتوا