محنتکشفرهنگ مترادف و متضادرنجدیده، رنجکش، غمپرور، محنتبر، محنتپرور، محنتخور، محنتدیده، محنتزده، محنتروزی، محنتی
مکابدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. سختی، دشواری، زحمت ۲. دشمنی، معاندت ۳. رنجکشیدن، سختی دیدن، زحمت دیدن ۴. ستیز کردن، ستیهیدن
خستهدلفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزردهخاطر، آزردهدل، دلآزرده ۲. غمدیده، ماتمدار، مصیبترسیده ۳. رنجدیده، رنجکشیده، محنتدیده ۴. عاشق، شیفته، شیدا