معنی رباط | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. خانقاه، خوان، کاروانسرا، لنگر، مرزبانی ۲. سواران ۳. بند، رشته، زردپی

پیوندگر، میانجی، واسطه

ارتباط، انتساب، انس، بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، ربط، سروکار، نسبت، وابستگی ≠ ضابطه

تنزیل، ربح، سود، فایده، مرابحه، نزول

۱. خان، رباط، کاروانخانه، کاروانگاه ۲. مهمانخانه ۳. اتراقگاه، منزلگاه

۱. پاتوق، رباط ۲. خانگاه ۳. فواره، مطرحانی ۴. ضریح

۱. خانقه، خانگاه، عبادتگاه صوفیان ۲. رباط، تکیه، لنگر ۳. عبادتگاه، بتخانه، دیر، صومعه، عبادتخانه، کلیسا، کنشت، کنیسه، معبد

۱. ادیم، بساط، سفره، سماط ۲. مهمانی، پذیرایی ۳. رباط، کاروانسرا ۴. مائده، طعام، غذا، خوراک ۵. طبق، طبق مائده ۶. خار، علف هرزه، گیاه

۱. ربا، ربح، فرع، مرابحه، نزول ۲. فرودآیی، ۳. نازل شدن، ۴. نازل کردن، فرو فرستادن