راهفرهنگ مترادف و متضاد۱. جاده، سبیل، سلک، شاهراه، صراط، طریق، گذرگاه، مسلک، مسیر، معبر، ممر، منهاج، منهج، نهج ۲. روال، روش، شعار، شیوه، ، طرز، طریقت، طریقه، ، منوال، ۳. رسم، عادت ۴.
بلند کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بالا بردن، بر داشتن ۲. دزدیدن، ر بودن، کش رفتن ۳. بیدار کردن ۴. کسی را برای مباشرت بردن ۵. شدتدادن، رساتر کردن ۶. ایجاد کردن، برپا کردن ۷. برکنار کردن، خلع ک
ترفهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسایش، تنآسانی، آسودن، رفاه، رفاهزدگی ۲. اسایش داشتن، آسودهبودن ۳. در رفاه بودن
ترک کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ترک گفتن، خداحافظی کردن ۲. دست بر داشتن، دستکشیدن ۳. دل برکندن، رها کردن، ول کردن ۴. منصرف شدن، واگذاشتن ۵. وداع گفتن ۶. عزیمت کردن
توحیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقرار به یگانگی خدا کردن، ایمان به وحدانیت خدا داشتن، به یکتاییخدا ایمان آوردن، خدا را یگانه دانستن ۲. یکیشمردن ۳. یگانه کردن، یگانه دانستن