معنی راستی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی دقیق

راستی

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. صحت، صدق، صواب، هوده ۲. صحتعمل، صداقت ۳. حق، حقیقت ۴. حقیقی، واقعی ۵. راستین ≠ بیهوده، دروغین

جست‌وجوی مشابه

راستین

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بیریا، صادق، صمیمی، مخلص ۲. حقیقی، واقعی ≠ دروغین

راحتی

فرهنگ مترادف و متضاد

آرامش، آرمیدگی، آسایش، آسودگی، خاطرجمعی، رفاه ≠ تعب، ناراحتی

راست

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. حق، درست، صائب، صحیح، صدق، صواب ۲. سهی، شق ۳. مستقیم ۴. مستوی ۵. یمین ۶. امین، صدیق ≠ غلط، نادرست ۷. ناراست ۸. کج ۹. ناصاف ۱۰. یسار ۱۱. نادرست ≠ ناراست

راستا

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. راستی ۲. امتداد، محاذی ۳. جهت، سمت، سو، صوب ≠ کجی، کژی

جست‌وجوی متن

حقیقتاً

فرهنگ مترادف و متضاد

به راستی، درواقع، فیالواقع، واقعاً

راستا

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. راستی ۲. امتداد، محاذی ۳. جهت، سمت، سو، صوب ≠ کجی، کژی

صحتعمل

فرهنگ مترادف و متضاد

درستکاری، راستی، درستی ≠ نادرستکاری

برحق

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. راستین، حقیقی، بهحق، حقه ≠ ناحق ۲. محق، حقدار ۳. فیالواقع

حقیقت

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. درستی، راستی ۲. راست، درست ۳. ماهیت، ذات، اصل ۴. واقعامر، واقعیت، امر مسلم ۵. آرمانی، مطلوب