رادفرهنگ مترادف و متضاد۱. جوانمرد، حر، فتا ۲. باهمت، بخشنده، سخی ۳. دلاور، دلیر، شجاع ۴. حکیم، خردمند، دانشمند، فاضل ≠ ناجوانمرد
مخابرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اخبار، ارسال، اعلام ۲. خبررسانی ۳. ابلاغ کردن، تلگراف کردن، خبر دادن ۴. پیامی را با تلفن یا تلگرامابلاغ کردن
چمیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خرامیدن، نازان راهرفتن، با ناز راه رفتن، نازیدن ۲. پیچوتابخوردن ۳. تاخت آوردن، جولان دادن، تاختن
اسلوبفرهنگ مترادف و متضادراه، روش، رویه، سبک، سیاق، شیوه، طرز، طریق، طریقه، گونه، متد، نحو، نمط، نهج، وضع