ضعیففرهنگ مترادف و متضادبیحال، بیقدرت، خفیف، راجل، زار، زبون، سست، عاجز، فرسوده، قاصر، کمزور، لاغر، ناتوان، نحیف، نزار ≠ قوی
عاجزفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیچاره، بیحال، خسته، درمانده، راجل، زبون، زمینگیر، ضعیف، فرومانده، کمزور، مانده، ناتوان، هاژ ۲. بیکفایت، نالایق ۳. اعمی، علیل، کور، نابینا ≠ قادر
مسکینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیبضاعت، بیچاره، بینوا، خاکسار، تنگدست، درویش، راجل، فقیر، محتاج، مفلس، تهیدست، بیچیز ≠ توانگر ۲. درمانده، عاجز، ناتوان
سستفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیاساس، بیبنیان، بیپایه ≠ متقن، موثق ۲. ضعیف، کاسد ۳. تنبل، چلمن، کاهل، وارفته ۴. بیحال، راجل، شل، کسل، کند، ناتوان، ول ≠ سخت، سفت ۵. نرم ۶. متزلزل، ناپایدار