زنفرهنگ مترادف و متضاد۱. امراء، نسا ۲. بانو، جفت، حرم، زوجه، عیال، متعلقه، منکوحه، همسر ۳. پردگی، مستوره ≠ مرد، همسر
بزهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثم، خطا، خطیئه، ذنب، گناه، معصیت ≠ ثواب ۲. تقصیر، جرم، جنایت ۳. حیف، جور، ستم
تقصیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثم، بزه، جرم، حرج، خبط، خطا، خطیئه، ذنب، گناه، معصیت، وبال ۲. قصور، کوتاهی ۳. عیب ۴. کوتاه کردن، ۵. سستی ورزیدن، کوتاهی کردن، قصور ورزیدن ۶. خطا کردن