مذلتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پستی، حقارت، خواری، ذل، ذلت، زبونی، سرافکندگی ۲. خوارشدن، ذلیل شدن، به پستیگراییدن، زبون شدن
بستوهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهتنگآمده، درمانده، ذله، ستوه، عاجز، فرومانده، لاعلاج، مستاصل بیچاره، ۲. دلتنگ، مغموم، ملول
بیچارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بینوا، تهیدست، محتاج، مستمند، مسکین، نیازمند ≠ بینیاز، دارا ۲. درمانده، ذله، عاجز، فرومانده، لاعلاج، مستاصل، ناچار ۳. بدبخت، بیسامان، فلکزده، نامراد ≠ خوشبخت