12 مدخل
بسمل، قربانی، کشتار، کشتن
قربانی، گلوبریده، مذبوح
ذبح کردن، بسمل کردن، سر از تن جدا کردن
۱. ذبح، قربانی، نحر ۲. سربریده، سربریدن، ذبح کردن، ۳. بردبار، حلیم
۱. ذبح ۲. بسمل کردن، ذبح کردن، کشتن
۱. ذبحشده، گلوبریده ۲. تلاش بیثمر، کوشش بیاثر
قربانی کردن، کشتن، ذبح کردن