دشوارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بغرنج، دشخوار، سخت، شاق، صعب، غامض، متعسر، مشکل، معضل، مغلق ۲. ثقیل، دشوار، ناگوار ۳. حاد، شدید، وخیم ≠ آسان، سهل
فردفرهنگ مترادف و متضاد۱. تک، تنها ۲. مفرد، واحد ۳. جدا ۴. دیار، شخص، کس، نفر ۵. بیمانند، بینظیر، وحید، یکتا، یگانه ۶. طاق ۷. عزب، مجرد، منفرد ≠ جفت
محصور شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. احاطه شدن ۲. حصاردار شدن، دیوارکشی شدن، حصار کشیدن ۳. محاصره شدن ۴. اسیر شدن