دوامفرهنگ مترادف و متضادابدیت، ادامه، استمرار، ایستادگی، بقا، پافشاری، پایداری، تاب، ثبات، خلود، دیرپایی، دیرش، مقاومت
ماندنیفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایدار، جاوید، مانا ۲. بادوام، دیرپا ۳. فراموشنشدنی، بهیادماندنی ۴. مقیم، ساکن