بیانتهافرهنگ مترادف و متضاد۱. بیپایان، بیحد، حدناپذیر، نهایتناپذیر، بینهایت، لایتناهی، بیکرانه ۲. نافرجام، نامتناهی ۳. نامحصور ≠ محدود
خیانتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدعهدی ۲. بیوفایی، پیمانشکنی، عهدشکنی، غدر ۳. بیعصمتی، بیعفتی، زناکاری ۴. دزدی ۵. دغلی، نادرستی، ناراستی
تدینفرهنگ مترادف و متضاد۱. پارسایی، تقدس، تقوا، تورع، خداترسی، دیانت، دینباوری، دینداری، دینورزی، ۲. دیندار بودن، متدینبودن ≠ ناپارسایی
تقوافرهنگ مترادف و متضاداتقا، پارسایی، پرواپیشگی، پروادار، پرهیزگاری، تدین، تقدس، تورع، دیانت، دینداری، زهد، عفاف، فضیلت، ورع ≠ ناپارسایی
حاکمفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمر، داور، دیان، سائس، صاحباختیار، عامل ۲. ساتراب، شهربان، استاندار، امیر، پیشوا، حکمران، شاه، فرماندار، فرمانروا، والی ۳. برنده، حقدار ≠ محکوم ۴. چیره، مسلط