معنی دوغه | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. اهلبیت، خانواده، دودمان، نسب ۲. مداد ۳. دودک

۱. دوران، زمانه، زمان، عصر، عهد، موسم، نوبت، وقت، هنگام ۲. دنیا، روزگار ۳. مرور ۴. دور، محیط ۵. سیر، گردش ۶. احاطه

دوبههمزنی، سعایت، غمز، خبرکشی، نمامی

خاندان، دوده، سلاله، فامیل

۱. دوبهمزنی، سخنچینی، فتنهانگیزی، نمامی ۲. سعایت کردن، سخنچینی کردن، فتنه برانگیختن

۱. دوبههمزنی، سخنچینی، نمامی ۲. شورشگری، غمز، فتنهانگیزی، فساد، فسادانگیزی، آشوبش ۳. فتنه انگیختن، آشوببه پا کردن

اوقات، دوره، زمان، زمانه، عصر، فصل