چرخیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. حرکت دورانیداشتن، چرخ خوردن، چرخ زدن، دور خودگردیدن، گردیدن، گشتن ۲. پیچیدن ۳. ادارهشدن ۴. پرسه زدن، اینسو و آنسو رفتن ۵. جریان داشتن، تکرار شدن
چرخفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسمان، فلک، گردون ۲. گردونه ۳. چرخه ۴. حلقه، دایره، گرد ۵. دوچرخه ۶. دور، گردش ۷. چرخشت، معصر ۸. چرخاب، چرخآب ۹. طاق، طاقایوان ۱۰. دستگاه پنبهریسی ۱۱. دستگاه